منزل کردن. در محلی اقامت کردن. در جایی سکنی گزیدن: همواره پر از پیخ است آن چشم فژاگن گویی که دو جغد آنجا بر خانه گرفته ست. دنیا پلی است رهگذر دار آخرت اهل تمیز خانه نگیرند بر پلی. سعدی (طیبات). ، دو کردن مهره را در خانه ای از خانه های نرد تا حریف نتواند آنرا زند. خانه بستن در نرد
منزل کردن. در محلی اقامت کردن. در جایی سکنی گزیدن: همواره پر از پیخ است آن چشم فژاگن گویی که دو جغد آنجا بر خانه گرفته ست. دنیا پلی است رهگذر دار آخرت اهل تمیز خانه نگیرند بر پلی. سعدی (طیبات). ، دو کردن مهره را در خانه ای از خانه های نرد تا حریف نتواند آنرا زند. خانه بستن در نرد
فرورفتن خانه ای که پست شود و از سطحی که در آن قرار داشته باشد پایین تر رود (بر اثر رخوت زمین یا سستی بن و پایه) ، فرو رفتن خانه ای که آب آن را فراگیرد و در خود پیچد: ز گریه بر سر مردم یقین که خانه چشم فرورود شب هجران ز بس که باران است. کمال خجندی (از آنندراج)
فرورفتن خانه ای که پست شود و از سطحی که در آن قرار داشته باشد پایین تر رود (بر اثر رخوت زمین یا سستی بن و پایه) ، فرو رفتن خانه ای که آب آن را فراگیرد و در خود پیچد: ز گریه بر سر مردم یقین که خانه چشم فرورود شب هجران ز بس که باران است. کمال خجندی (از آنندراج)